شب  شعر

ساخت وبلاگ
ﺳﺮ ﺧﺮ...ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩ ﻣﻮﻣﻨﯽ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺧﺮ ﺍﺯ ﺩﻫﯽ ﺑﻪ ﺩﻫﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿ ﺮﻓﺖ . ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﻣﺴﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ می بندﻧﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁن ها ﺟﺎﻣﯽ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﺮﺍﺏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺗﻌﺎﺭﻑ می کند .ﻣﺮﺩ« ﺍﺳﺘﻐﻔﺮﺍﻟﻠﻪ» ﮔﻮﯾﺎﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯ می ﺯﺩ ﻭﻟﯽ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭ نیستند . بالاﺧﺮﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁن ها ﺗﻬﺪﯾﺪ می کند ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺷﺮﺍﺏ ﺗﻌﺎﺭﻓﯽ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩ، ﮐﺸﺘﻪ می شوﺩ .ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺟﺎﻥ ﺭﺍﺿﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﮐﺮﺍﻩ ﺟﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ می گوید:ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﺗﻮ می دﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ به خاﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺟﺎﻧﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﺏ ﺭﺍ می خوﺭﻡ.ﭼﻮﻥ ﺟﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻟﺐ ﻧﺰﺩﯾﮏ می کند، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺧﺮﺵ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺳﺮﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩه ﻭ ﺳﺮ ﺧﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﻡ ﺷﺮﺍﺏ می ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ می ﺭیزد ﻭ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ می ﺧﻨﺪﻧﺪ .ﻣﺮﺩ ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ می گوید :ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺷﺮﺍﺑﯽ ﺣﻼﻝ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ، ﺍﯾﻦ ﺳَﺮِ ﺧﺮ ﻧﺬﺍﺷﺖ .از "ﻋﺒﯿﺪ زاکانی شب  شعر...ادامه مطلب
ما را در سایت شب  شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : simorghatar بازدید : 87 تاريخ : پنجشنبه 8 دی 1401 ساعت: 12:29

روزگاری, سهراب در به در بود و به دنبال نشانی می گشت از همه می پرسید: خانه ی دوست کجاست؟ روزگارش خوش بود تکه ی نانی داشت خرده هوشی و فراوان ذوقی که برای دل دریایی او کافی بود و به دنبال نشانی می گشت در دیار سهراب غم بی کفشی نیست پابرهنه به عروسی ملائک می رفت در دیار سهراب می شد از حافظه ی چوب درختان را دید و به کوری عابر دسته گلها بخشید در دیار سهراب همه مردم با هم زیر باران بودند چترهاشان بسته با زن و یار و رفیق زیر باران بودند در دیار سهراب هیچ کمبودی شب  شعر...
ما را در سایت شب  شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : simorghatar بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 8 دی 1401 ساعت: 12:29

سه بیت، سه نگاه موسی خطاب به خداوند در کوه طور: اَرَنی( خود را به من نشان بده) خداوند: لن ترانی( هرگز مرا نخواهی دید) سعدی:چو رسی به کوه سینا« ارنی» مگو و بگذر که نیرزد این تمنا به جواب «لن ترانی» حافظ:چو رسی به طور سینا« ارنی» بگو و بگذرتو صدای دوست بشنو، نه جواب «لن ترانی» مولانا:«ارنی» کسی بگوید که ترا ندیده باشد تو که با منی همیشه، چه «تری» چه « لن ترانی» شب  شعر...ادامه مطلب
ما را در سایت شب  شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : simorghatar بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 8 دی 1401 ساعت: 12:29